به زغم مدعیان - حال دل با تو گفتم هوس است - غزل 42

47- به زغم مدعیان
حال دل با تو گفتم هوس است       خبر دل شنفتم هوس است
طمع خام بین که قصه فاش           از رقیبان نهنفتم هوس است
شب قدری چنین عزیر و شریف         با تو تاروز خفتنم هوس است
وه که دردانه ای چنین نازگ       درشب تار سفتنم هوس است
ای صبا امشبم مدد فرمای           که سحرگه شکفتنم هوس است
از برای شرف به نوک مژه           خاک راه تو رفتنم هوس است
همچو حافظ به رغم مدعیان         شعر زندانه گفتنم هوس است

توضیحات :‌
شب قدر (کنایه از شب وصال ) شنفتن (شنیدن ) طمع خام (حرص و آز بدون پیدا و نپخته ) مژه (مژگان ) هوس (میل داشتن ) دردانه (معشوق – محبوب ) رفتن (جاروب کردن ) برغم (برخلاف ) معنی بیت 1( آرزو دارم که ازحال دل خود با تو سخن گویم و از گرفتاریش درخم گیسوی تو خبر گیرم ) معنی بیت 2( خام طمعی را نگاه کن که تا چه اندازه است که هوس می کنم قصه مشهور یعنی داستان عشق و محبت جانان را از رقیبان پنهان کنم ) معنی بیت 4( عجبا که دلم مروازیدی چنین ظریف و نازک به رشته خواهد کشید و با تو تاشب به سر برم و این تنها آرزوی من است ) معنی بیت 5( ای نسیم بهاری ، یاریکن که سحرگاه با دل تنگ چون غنچه آرزوی شکفتن با دم شادی بخش تو دارم )= (کمک کن یک غزل لطیف بگویم تابرای سخن شناسان بخوانم )

نتیجه تفال :
1-   خود را درپریشانی و غم اسیر دیده ای درحالی که این اندیشه تنها یک خیال بیشتر نمی باشد هرچه زودتر خود را از تارهای خیال باطل رها کن
2-   از آشنایان به شما ستمی رسیده که سخت آزرده شده اید باید بدانید که این نتیجه کم لطفی است که به پدر و مار خود کرده اید
3-   از این فکر صرف نظر کن که نتیجه ای جز رنج  و درد برای شما ندارد بهتر است حوصله داشته باشی و صبر را پیشه کنی
4-   با شخص مهمی به زودی آشنا می شوی و یکی از پیران راه عشق تو را نصیحت خواهد کرد حتماً نصیحت او را گوش بده .
5-   حافظ دربیت آخر صراحتاً می فرماید : ( به کوری چشم دشمنان آرزو دارم چون حافظ دارم چون حافظ اشعار رندانه بگویم یعنی علیرغم مدعیان به سرودن غزلهای مجازی هوسناکم ) پس شما به کوری چشم دیگران تلاش و کوشش کنید و توکلتان بر خدا باشد
6-   به زودی خبر خوشی و ملاقاتی شادی بخش خواهی داشت که زندگیت را زیر و رو خواهد کرد و بسیار مهم خواهی شد
7-   مژده ای دریافت می کنی که انتظارش را هم نداشتی و عوامل متعددی درانتظار شماست که دست دردست هم می دهد و نیت شما به گونه ای دیگر که درخواب هم تصورش را نمی کردی بهتر و لذت بخش تر انجام می گیرد
8-   انسانی عصبانی زود رنج پرکار سخنگو مهربان صادق تو دل برو عاشق پیشه ولی گاه مانند ماهی نرم و لطیف و زمانی مانند شیر درنده خو که کسی جرات نزدیکی به شما را ندارد
9-   او خیلی شما را دوست دادر ولی از بس که خودخواه هستی به بیچاره مجال و فرصت گفتن نمی دهی و او از گفتار خود می ترسد
10- اطرافیان شما را دوست دارند و شما ارزش خود را نمی دانید بهتر است مهربان تر باشی
11- آیا می دانید که برنده از اشتباهات خود درس می گیرد اما بازنده از ترس مرتکب شدن به اشتباه یاد گرفته که اقدام به هیچ کاری نکند
12- آستین ها را بالا بزنید و مصمانه گام بردارید و او را راهنمایی کنید و قوت قلب او باشید تا او احساس امنتیت کند و پیروز شود


کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :

شرح غزل :

معانی لغات غزل (۴۲)
حال دل: سرگذشت دل، خبردل.
طمع خام: تقاضای بی‌مورد و ناممکن، توقع بیجا.
قصه فاش: راز آشکار شده.
رقیب: مراقب و دربان و در اینجا به معنای طرف و مدعی عشق است.
شب قدر: شبی که در نیمه سوم ماه رمضان واقع و در آن شب تمام قرآن یکجا بر سینة پیامبر نازل شد و در اصطلاح صوفیان شبی که در دل سالک وصال به حق تجلی می‌کند و معنای ظاهری آن شب شریف و گرانقدر.
دردانه: دانة‌در، دانه مروارید، کنایه از دلبری نازنین و شریف.
نازک: ظریف، خوش‌اندام.
سفتن: سوراخ کردن.
شکفتن: باز شدن گل، کنایه از شکوفا شدن، خندان و شادان شدن.
شرف: بلندی مقام و جاه.
رغم: برخلاف، به کوری چشم، در اصل لغت به معنای دماغ کسی را بر خاک مالیدن.
مدعی: داعیه‌دار بی‌مایه، کنایه از دشمن و رقیب عشق.
رندانه: زیرکانه، ایهام‌دار، دو پهلو.
معانی ابیات غزل(۴۲)
(۱) آرزو دارم سرگذشت دل را باتو درمیان نهاده و از دل تو خبری بشنوم.
(۲) خواهش بی‌جا را ببین که آرزو دارم داستان سرآوازه شده خود را از رقیبان پنهان نگاه دارم.
(۳) در شبی که چون شب قدر برای من عزیز و شریف است آرزو دارم که با تو تا روز دربستر به سر برم.
(۴) (و) در گوهر بکری چون پیکر ظریف و خوش‌اندام تو در دل شب تصرف و نفوذ حاصل کنم.
(۵) این نسیم صبا امشب به من کمک کن تا در کار خود موفق شده و سحرگاه خندان و شکوفا باشم.
(۶) آرزو دارم برای کسب شرف و افتخار خاک راه تو را با مژگان خود برویم.
(۷) حافظ!‌علی‌رغم‌دشمنان و‌حسودان آرزو دارم‌که‌همیشه مانند این‌غزل، اشعار‌رندانه بگویم.
شرح ابیات غزل (۴۲)
وزن غزل: فاعلاتن مفاعلن فعلات
بحر غزل: مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ
*
عمادفقیه‌کرمانی:
وصف‌حسن تو‌گفتنم هوس‌است
دُرّ مدح تو سفتنم هوس است
هوس شادیم نماند و لیک
غم دل با تو گفتنم هوس است
*
بدون شک حافظ این غزل را در پاسخ غزل عماد فقیه و به منظور سبقت از او سروده است و شروع مطلع غزل خود را با عبارتی عیناً چون جمله عماد آغاز نموده است. این غزل یکی از غزلهای دورة جوانی شاعر است. صراحتی که دراین غزل به کار رفته و و صف شب وصال و سفتن در و سرفراز بیرون آمدن از آن کار همه و همه دلیل بر خواسته‌های ایام شباب چنانکه افتد و دانی است که در یک رقابت غزلی توسط حافظ سروده شده است.و از آنجایی که در بیت مقطع، شاعر با عبارت (به رغم مدعیان) اشاره به رقیب دارد، بر می‌آید که این رقیب شعری و مدعی، همان عماد فقیه کرمانی است که در غزل ۳۷ نیز در پایان به او می‌گوید:
حسد چه می‌بری‌ای است نظم بر حافظ
قبول خاطر و لطف سخن خداداد است
و از این دو غزل این کشمکش قلمی و رقابت فیمابین حافظ و عماد کاملاً مسلم و محرز می‌گردد.
***
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان

غزل به قلم علامه قزوینی :

حال دل با تو گفتنم هوس است
خبر دل شنفتنم هوس است
طمع خام بین که قصه فاش
از رقیبان نهفتنم هوس است
شب قدری چنین عزیز و شریف
با تو تا روز خفتنم هوس است
وه که دردانه‌ای چنین نازک
در شب تار سفتنم هوس است
ای صبا امشبم مدد فرمای
که سحرگه شکفتنم هوس است
از برای شرف به نوک مژه
خاک راه تو رفتنم هوس است
همچو حافظ به رغم مدعیان
شعر رندانه گفتنم هوس است












غزل به قلم شاملو : 

#####

غزل به قلم الهی قمشه ای :

#####

غزل به قلم عطاری کرمانی :

حال دل با تو گفتم هوس است       خبر دل شنفتم هوس است
طمع خام بین که قصه فاش           از رقیبان نهنفتم هوس است
شب قدری چنین عزیر و شریف         با تو تاروز خفتنم هوس است
وه که دردانه ای چنین نازگ        درشب تار سفتنم هوس است
ای صبا امشبم مدد فرمای           که سحرگه شکفتنم هوس است
از برای شرف به نوک مژه           خاک راه تو رفتنم هوس است
همچو حافظ به رغم مدعیان          شعر زندانه گفتنم هوس است

غزل را بشنوید :

#####


کلیپ های مرتبت با غزل :

#####

#####

#####

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر